مواجهه ایران و آمریکا در دوران پساانتخابات به کجا خواهد انجامید؟-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی ؛عماد آبشناس، کارشناس مسائل بین الملل

مواجهه ایران و آمریکا در دوران پساانتخابات به کجا خواهد انجامید؟

تحریم‌های سازمان ملل و شورای امنیت و تحریم هایی که در حال حاضر محل بحث و جدل ما شده است، ماحصل عملکرد دموکرات هاست، بنابراین تصور نباید کرد تفاوت زیادی در روند تعامل با جمهوری اسلامی ایران با حضور رئیس‌جمهور دیگری در آمریکا اتفاق بیفتد، چرا که سیاست کلی آمریکا تداوم دشمنی علیه جمهوری اسلامی ایران خواهد ماند ،هر چند رویکرد دموکرات ها می تواند متفاوت از قبل باشد، اما هدف در نحوه تعامل با ایران در بین سیاستمداران آمریکا هیچ تفاوتی نمی کند.
عماد آبشناس؛ کارشناس مسائل بین الملل
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۵ - ۲۸ تير ۱۳۹۹ - 2020 July 18
کد خبر: ۵۱۰۳۰

مواجهه ایران و آمریکا در دوران پساانتخابات 2020 و 1400 به کجا خواهد انجامید؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ وقایع اخیر آمریکا و بی اعتمادی مردم این کشور به آقای ترامپ، وضعیت وی را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری با مخاطرات جدی مواجه کرده است. ریزش آرای آقای ترامپ تبعات احتمالی در روند موفقیت وی به جا خواهد گذاشت، به هر حال آمارها و پیش بینی ها نشان می داد حدود ٣٠درصد آرای آقای ترامپ تضمین شده است، به عبارتی حدود ۳۰ درصد رای سفید پوستان و نژاد پرستاران این کشور
به آقای ترامپ داده می شود، لذا آقای ترامپ روی این گروه ها و نومحافظه‌کاران حساب باز کرده است.
از طرف دیگر آقای جو بایدن از کاریزمای لازم جهت جذب آرای مورد نیاز برخوردار نیست ، لذا این مساله موجب شده آقای ترامپ به رای آوری و انتخاب مجدد امیدار باشد.


به هر حال چه آقای ترامپ یا آقای جو بایدن، هر کدام به عنوان رئیس دولت آمریکا انتخاب شوند، اعم از جمهوری خواهان یا دموکراتها، در روند تعامل با جمهوری اسلامی ایران تفاوت چندانی ايجاد نمی کند، چرا که سیاست های آمریکا در تضاد با نظام جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران در دوران حضور هر دو حزب در دولت های آمریکا، رابطه خصومت بار سیاستمداران آمریکایی را تجربه کرده است. بسیاری از تحریم های ظالمانه ای که به ایران تحمیل شده توسط دموکرات‌ها وضع شده است.


تحریم‌های سازمان ملل و شورای امنیت و تحریم هایی که در حال حاضر محل بحث و جدل ما شده است، ماحصل عملکرد دموکرات هاست، بنابراین تصور نباید کرد تفاوت زیادی در روند تعامل با جمهوری اسلامی ایران با حضور رئیس‌جمهور دیگری در آمریکا اتفاق بیفتد، چرا که سیاست کلی آمریکا تداوم دشمنی علیه جمهوری اسلامی ایران خواهد ماند،هر چند رویکرد دموکرات ها می تواند متفاوت از قبل باشد، اما هدف در نحوه تعامل با ایران در بین سیاستمداران آمریکا هیچ تفاوتی نمی کند.


مسئله این است که حتی اگر رئیس جمهور دیگری غیر از آقای ترامپ برای مدیریت و ریاست دولت آمریکا انتخاب شود، به فرض سقوط آقای ترامپ و روی کار آمدن آقای جو بایدن، باید به این نکته توجه داشته باشیم که تغییر رئیس جمهور آمریکا و تاثیر آن بر روی سیاست‌های خارجی آمریکا و سیاست خارجی ایران تفاوت چندانی نمی کند، حتی بر فرض محال چنین موضوعی هم قابل تصور باشد یک یا دو سال زمان می برد تا برخی از مشکلات با گفت و گو و تعامل حل شود، بنابراین به این معنا نیست که رئیس‌جمهور منتخب همه سیاست‌های این کشور را علیه ایران تغییر دهد، لذا با آمدن رئیس جمهور جدید و دل بستن به مذاکره نباید چندان امیدوار بود.


از سوی دیگر عدم اعتماد به آمریکا فرایند حل برخی چالش های بین دو کشور را طولانی می کند، حتی اگر بنا بر انجام مذاکره مجدد دیگری باشد، پیش‌نیازهایی که باید تامین شود مدت زمان رسیدن به برخی موارد مورد نیاز و مورد نظر کشور را طولانی می کند، لذا آمریکا باید تلاش کند تا دوباره اطمینان ایران را جلب کند شاید ایران حاضر به نشستن در پای میز مذاکره باشد، بنابراین جلب اطمینان ایران روندی زمان بر برای آمریکا به شمار می رود، لذا در صورتی امکان هر گونه مذاکره ای بین دو کشور وجود دارد که آمریکا تعهدات سابق خود را در قبال ایران در توافق برجام قبل از ورود به هر گونه گفتگو و مذاکره ای انجام دهد، لذا تحقق تمامی موضوعات ذکر شده در صورت عدم انتخاب آقای ترامپ در خوشبینانه ترین صورت ممکن زمان‌بر خواهد بود، بنابراین بعید به نظر می‌رسد در صورت تحقق چنین موضوعی به انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری ایران برسد، از این رو دولت کنونی یا دولت آتی به هیچ وجه نباید معطل برجام یا آمریکا باشد،بلکه مباحث اقتصادی باید براساس اتکا به درآمدها و ظرفیت‌های داخلی دنبال شود. به نظر نگارنده بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد مشکلات اقتصادی کشور ناشی از سوء تدبیرها و مدیریت فشل اقتصادی است و مشکلات داخلی ارتباط چندانی به مسائل تحریمی ندارد.

 

منابع طبیعی و امکانات خدادادی کشور، همه و همه ظرفیت های پیش روی ما برای توسعه اقتصادی است، بی تردید تدبیر دولت در حل مسائل مدیریتی و شایسته سالاری مدیریتی حلال بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور است. بررسی آمار و ارقام اختلاس های کشور بیانگر این موضوع است که دو برابر کسری بودجه دولت و ریخت و پاش های ارز دولتی که به نور چشمی ها بدون هیچ حساب کتابی داده‌ شده است، به گونه ای که ارز ۴۲۰۰ تومانی به قدری زیان بار بوده‌ که دولت بعد از لجبازی های چند ساله برای این موضوع، مجبور به عقب نشینی از اعطای ارز دولتی شده است. ارز ۴٢٠٠ تومانی و بسیاری از سیاست های پولی و مالی و اقتصادی دولت منابع ارزی و مالی کشور را به باد داد، طبیعتاً اگر مدیریت اقتصاد و نظام بانکی کشور با تدبیر و صحیح می بود، در حال حاضر بسیاری از بحران های اقتصادی کشور وجود خارجی نداشت. متاسفانه موارد زیادی از چالش های اقتصادی کشور ماحصل سوء مدیریت کشور است، اختلاس و بی‌تدبیری ها، رانت و ولخرجی ها و بریز و بپاش های دولت مشکلات متعددی را به اقتصاد تحمیل کرده است، لذا نمی‌توان همه مسائل را به تحریم ها ارتباط داد و منتظر بود تا با تغییر آقای ترامپ در اقتصاد ایران تغییری اساسی ایجاد شود، تغییر زمانی رخ می دهد که از درون دولت، سیاست های اقتصادی صحیح و هدفمند با شایسته سالاری ناشی شده باشد.

 

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده